«محور حکمیت چیست؟» و «میان چه کسانی میخواهند وحدت ایجاد کنند؟» دو سؤال اساسی در مقابل پیشنهاداتی است که برای اعمال وحدت و میانجیگری در مورد مسائل پس از انتخابات مطرح میشود.
اگرچه هنوز اقتضائات حکمیت آیتالله مهدویکنی برای ایفای نقش میانجیگری در این زمینه، تدوین نشده است اما غلامرضا مصباحیمقدم به عنوان یکی از اعضای ارشد جامعه روحانیت مبارز به این سؤالات پاسخ داده است. او محور حکمیت را «ولایت فقیه» و برمبنای «عدل» نه «وجوه مشترک» و طرفین وحدت را میرحسین موسوی و محمود احمدینژاد میداند. این در حالی است که موسوی به عنوان یکی از کاندیداهای معترض انتخابات ریاستجمهوری دهم هنوز نتیجه این انتخابات را نپذیرفته و به همین دلیل برخی سیاسیون و حامیان دولت بر این باورند که اصلاً ایجاد وحدت میان او با کاندیدای پیروز این انتخابات امکانپذیر نیست.
با این حال، شخصیتهای سیاسی و کلیدیای که از آنها به عنوان دلسوزان نظام و عقلای قوم یاد میشود بر این باورند که اگر به دنبال اعمال «وحدت ملی» در جامعه نباشیم و حکمیت در فضای سیاسی کشور پذیرفته نشود، معضل به وجود آمده پس از انتخابات ریاستجمهوری اخیر هرگز حل نخواهد شد.
مصباحیمقدم از این معضل به «فتنه» تعبیر میکند و معتقد است که تشدید اختلافات این «فتنه» را ماندگار خواهد کرد.
مشروح مصاحبه با این نماینده تهران را که این روزها به دلیل ریاست کمیسیون ویژه بررسی طرح تحول اقتصادی به شدت درگیر بررسی لایحه هدفمند کردن یارانهها در صحن علنی مجلس است را میخوانید:
پس از طرح موضوع میانجیگری آیتالله مهدویکنی و حکمیت ایشان برای حل مسائل به وجود آمده پس از انتخابات، برخی پیشاپیش این میانجیگری را منتج به نتیجه ندانسته و به مخالفت با آن پرداختند. به نظر شما چرا با هر پیشنهادی برای ایجاد وحدت ملی مخالفت میشود؟
مبنای قبول میانجیگری توسط آیتالله مهدویکنی، آیه شریفه سوره حجرات است که خداوند در آن فرمودند: «و ان طائفتان منالمؤمنین اقتتلو فاصلحوا بینهما». ایشان در پارهای از سخنرانیهایشان که در ماه مبارک رمضان منتشر شد، در تفسیر همین آیه مطالبی را بیان کردند. چه بخواهیم و چه نخواهیم، آنچه پس از انتخابات رخ داده مصداق نوعی درگیری بین جماعتی از مؤمنان به اسلام و متعهدان به نظام جمهوری اسلامی و قانون اساسی و ولایت فقیه است. تعبیر فتنه که برای این شرایط استفاده میشود، تعبیر دقیقی است. راهحل این مسئله را هم قرآن بیان کرده و آن عبارت است از اصلاح بین دو گروه و اصلاح به عدل.[چرا مهدویکنی؟]
منظور از چنین میانجیگریای که قرار است از سوی آیتالله مهدویکنی اعمال شود، چیست؟
منظور این نیست که میانجی فقط بخواهد به نحوی با پیدا کردن یک نقطه مشترک بین اطرافیان یک موضوع، اختلاف آنها را به همگرایی سوق دهد. بلکه باید برمبنای عدل این میانجیگری انجام بگیرد. در شرایط حاضر کشور ما، مبنای عدل عبارت است از محوریت ولایت فقیه و فصلالخطاب بودن دیدگاههای رهبری. خوشبختانه تا اینجا شخصیتی مثل آیتالله هاشمیرفسنجانی هم به آن محوریت کاملاً تأکید دارند و خبرها حاکی از این است که ایشان دولت احمدینژاد را دولت مشروعی میداند. این نقاط اساسی میتواند مبنایی برای همگرایی و صلح بین طرفین نظام باشد.[در انتظار میدانداری مهدوی کنی]
نگفتید که چرا برخی با این پیشنهادات برای همگرایی و میانجیگری مخالفند؟
کسانی که در تنور اختلاف میدمند غافل از این هستند که اگر اختلافات تشدید شود، فتنه ماندگار خواهد بود. از این رو باید هرچه سریعتر دامنه فتنه را برچید. خداوند در قرآن کریم میگوید: «واصلح الخیر». یعنی صلح بهتر است. رسانهها، احزاب، ناطقان و صاحبنظران باید به سمت این صلح جهتگیری کنند و یقین بدانند شخصیتی مثل آیتالله مهدویکنی که بحمدالله پذیرفتهاند وارد صحنه شوند با جایگاه معتبری که در میان مسئولان سابق و لاحق نظام دارند از عهده این کار برمیآیند. ایشان سابقه چنین میانجیگریای را هم دارند.
در زمان حیات امامخمینی(ره) اختلافاتی میان بنیصدر با آقایان شهیدبهشتی، هاشمیرفسنجانی و مقام معظم رهبری به وجود آمده بود که آیتالله مهدویکنی از سوی امام به عنوان حکم و میانجی انتخاب شدند. ایشان نهایتاً گزارشی را به امام تقدیم کردند و امام براساس آن تصمیم گرفتند که بنیصدر را از فرماندهی کل نیروهای مسلح عزل کنند. چون معلوم شد که بنیصدر حتی به رهنمودهای امام نیز پایبند نیست.
در خلال سخنانتان براساس برخی اخبار گفتید که آیتالله هاشمیرفسنجانی گفتهاند که مشروعیت دولت آقای احمدینژاد را پذیرفتهاند. این موضوع را در دیدار با شما عنوان کردند؟
نه، ظاهراً در جلسهای در مجلس خبرگان با حضور تعداد محدودی از اعضای مجلس خبرگان این مسئله را بیان کردند. البته بنابر اخباری که به من رسیده است ایشان از جایگاه رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام هر هفته نامه دعوت از آقای احمدینژاد برای حضور در جلسات مجمع را با عنوان «رئیسجمهور » مرتباً امضا میکنند. ارسال چنین نامههایی با این خطاب تأییدکننده این مسئله است.
پس چرا آقای احمدینژاد در جلسات مجمع تشخیص شرکت نمیکنند؟
نمیدانم، از خودشان بپرسید. بنده موضع آقای هاشمی نسبت به آقای احمدینژاد را میدانستم که گفتم اما از موضع آقای احمدینژاد خبر ندارم.
علاوه بر شما آقای مطهری هم از جمله دعوتکنندگان آیتالله مهدویکنی به میانجیگری در عرصه عمومی بودند. ایشان اخیراً اعلام کردهاند که این همگرایی فقط نباید برمبنای عذرخواهی یکی از طرفین باشد و اگر میرحسین موسوی به عذرخواهی فراخوانده میشود، متقابلاً احمدینژاد هم باید عذرخواهی کند. شما چنین توصیهای را میپذیرید؟
بله، حرف درستی است. البته اجازه دهید تا ببینیم که حکمیت چه اقتضایی میکند. چون حتماً حکمیت به بندهای مکتوبی منتهی میشود که طرفین باید براساس آن نتیجه را بپذیرند.
اقتضائات این حکمیت را هیأت منتخب آیتالله مهدویکنی در جامعه روحانیت مبارز تعیین میکنند؟
این هیأت پیشنویس مبانی این حکمیت را تهیه میکند و نقشی کمککننده دارد. تصمیم نهایی را آیتالله مهدویکنی اخذ میکند.
بخشی از مخالفتها با این میانجیگریها و تلاشها برای وحدت با این موضع اعلام میشود که اصلاً مسئلهای وجود ندارد که بخواهند برای حل آن وحدت ایجاد کنند. به همین دلیل هر پیشنهادی برای حکمیت و وحدت ملی را بیفایده میدانند. نظر شما در این باره چیست؟
این افراد در تصورات خودشان به سر میبرند. پیشنهاد حکمیت و میانجیگری برای حل مشکلات و اعتراضات به وجود آمده پس از انتخابات مطرح شده است. یک سوی این مسائل رئیسجمهور منتخب ملت است و سوی دیگر کاندیداهای معترض و کسانی که در این بین نقشی داشتهاند، قرار دارند. با نگاهی از این منظر خواهید دید که هم مسئله وجود دارد و هم ایجاد یک حکمیت میان طرفین لازم است. البته محورهای این حکمیت باید مورد قبول و توافق طرفین باشد.
یکی از مسائلی که مخالفان این نوع پیشنهادات مطرح میکنند آن است که مرجع وحدتکنندهها مشخص نیست. از جمله آنکه اخیراً آقای فدایی اعلام کردند که معلوم نیست این وحدت میان چه کسانی باید برقرار شود.
به طور مشخص منظور از میانجیگری و حکمیت آقای مهدویکنی میان آقایان موسوی و احمدینژاد است.
اما ظاهراً هیچ یک از این دو طرف در صف درخواستکنندگان حکمیت آیتالله مهدویکنی نیستند. پس چطور میتوانند بر سر آن به توافق برسند؟ آیا آنها درخواستی در این زمینه داشتهاند؟
به طور دقیق نمیتوانم بگویم که چنین درخواستی از سوی این دو طرف مطرح شده است یا نه اما خبرهایی شنیدهام که آقای موسوی از آیتالله مهدویکنی درخواست ملاقات کردهاند.
آقای احمدینژاد چطور؟
نشنیدم که چنین درخواستی کرده باشند.
پس چطور چنین حکمیت و میانجیگریای میتواند راهگشا باشد؟
بنده معتقدم که برای به نتیجه رسیدن اوضاع سیاسی کشور ناگزیر باید چنین حکمیتی از سوی شخصیت سیاسی کهنهکاری همچون آیتالله مهدویکنی که تجربه نخستوزیری در کشور، عضویت در مجلس خبرگان و تجربه طولانیمدت بنیانگذاری جامعه روحانیت مبارز را دارد، پذیرفته شود. به ویژه آنکه ایشان همواره مواضع معتدل و همراه با عقل و تدبیر داشتهاند. اگر چنین حکمیتی پذیرفته نشود، این معضل حل نخواهد شد.
اجازه بدهید سؤالم را به شکل دیگری بپرسم. حکمیت آیتالله مهدویکنی زمانی راهگشا و اثرگذار خواهد بود که طرفین نتیجه آن را بپذیرند. در حال حاضر چه تضمینی وجود دارد که آقایان موسوی و احمدینژاد این حکمیت را بپذیرند؟ به ویژه با توجه به اینکه خود شما فرمودید که آقای احمدینژاد هیچ درخواستی هم در این زمینه نداشتهاند.
در رأس امور کشور ما شخص رهبر قرار دارد اگر ایشان نسبت به طرفهای مقابل این حکمیت رهنمود بدهند و توصیهای بفرمایند حتماً مورد قبول طرفین قرار میگیرد.
منظورتان این است که آیتالله مهدویکنی نتیجه حکمیتشان را به رهبری ارائه میدهند تا ایشان در این زمینه اقدامی داشته باشند؟
نه، ما معتقدیم که از همین شروع کار باید حکمیت مورد پذیرش طرفین قضیه باشد و از سوی آنان احراز شود. ما در این مرحله نیازمند همراهی و همدلی رئیسجمهور هستیم.
برای ایجاد توافق میان طرفین بر سر اقتضائات حکمیت آیا نشست مشترکی میان آیتالله مهدویکنی با آقایان موسوی و احمدینژاد برگزار خواهد شد؟
بگذارید ابتدا اقتضائات این حکمیت تدوین شود بعد در مورد اینکه چگونه مورد توافق قرار بگیرد، صحبت خواهیم کرد.